ترانه سرا

محمود فراهانی

ترانه سرا

محمود فراهانی

امون از ناز چشمونش

  

امون از ناز چشمونش

که از دسش دلم خونه

آهای مردم اگه مردم

بدونید قاتلم اونه


من از مردن نمیترسم

اگه او قاتلم باشه

مهم نیس عاقبت حتی

اگه او حاصلم باشه

میتونم کوهو بشکافم

اگه او با دلم باشه

جهان عشقو رهبر شم

اگه او عاقلم باشه


نگامو وقتی میخونه

نگاش میشه واسم دشنه

منی که عقل و ادراکم

فدای عشق او گشته

ولی با این وجود بازم

واسه او تشنه ام تشنه


میخنده وقتی میبینه

پریشون حال و دلتنگم

همینم کافیه بازم

از این  زیبای دلسنگم

همینم کافیه تا من

همیشه عاشقش باشم

تو جم همه دنیا

جلوی پای او پاشم



کی گفته جنست از مرده

اما در خلوت مى اندیشى به مرد بودن خدا

و گاهى فکر میکنى شاید خدا را نیز مردان ساخته اند!!......

                                                       م.آ



خدایا عاشقم کردی

اسیر و بی دلم کردی

تو این دنیای واموندت

چرا تنها ولم کردی


خدای من، کجایی تو
 ببین قلبم ترک داره
ببین از بس که غم دیده
به بود خنده شک داره


اگه دنیا نمیدونه

تو که اینا رو میدونی

چرا درد دل ما رو
تو گوش اون نمی خونی


خدا، تو روز تقسیم

خوشی دنیا به من بد کرد

تموم  نامه هامو اون
نخونده خط زد و رد کرد


ببین دنیات چه بی مرد و

پر از مردای نامرده
کی گفته جنست از مرده
اگه گفته غلط کرده


اگر چه سوختم از عشقش

دلم بی کینه و صافه

نگاهش رو نگیر از من

که این در حقم اجحافه