منو محکوم کردی به
فراق و درد و تنهایی
تو دادگاهی بدونه من
فقط با شاهد و شاکی
نه گفتی جرم من چی بودنه گفتی شاهدت کی بود
بدونه اعتراف از منزدی برچسب رسوایی
منو محکوم کردی بهیه عمرو بی تو سر کردن
منو محکوم کردی بهشبو بی تو سحر کردن
قصاص من چه دلچسبهبرات ای ماه رویاهام
خیالت باشه راحت کهبه حکم-ت تا ابد تنهام
اگه شب به ما پشت پا میزنه
اگه زندگی پوستمون میکنه
اگه عنکبوت غم و غصه ها
داره دور ما تار و تور میتنه
من و تو هنوز آرزوی همیم
من و تو هنوز آبروی همیم
اگه دور اگه خیلی خیلی جدا
همیشه همش روبه روی همیم
یه عشق و دو قلبیم یه روح و دو تن
چه تو سنگلاخ و چه توی چمن
میریم سمت نور و میریم سمت عشق
نه تو خسته میشی میمونی نه من
من و تو یه عشقیم و یه یادگار
من و تو نسیم و گلیم و بهار
زمستون و سوز نگاش میره و
دس من تو دسات میشه موندگار
منم آن مرد افسرده
که روحم در تنم مرده
از آن روزی که قلبم را
دو چشم آهویت برده
منم آن مرد افسرده
که زهر عاشقی خورده
که زخم تیغ یارانم
گهی شادم گهی غمگین
گهی عصیان گهی تمکین
گهی بر خون خود تشنه
گهی از کس ندارم کین
تو آوردی به روزم این
تو آوردی به روزم این
تو آوردی به روزم این