اما در خلوت مى اندیشى به مرد بودن خدا
و گاهى فکر میکنى شاید خدا را نیز مردان ساخته اند!!......
م.آ
خدایا عاشقم کردی
اسیر و بی دلم کردی
تو این دنیای واموندت
چرا تنها ولم کردی
خدای من، کجایی تو
ببین قلبم ترک داره
ببین از بس که غم دیده
به بود خنده شک داره
اگه دنیا نمیدونه
تو که اینا رو میدونی
چرا درد دل ما رو
تو گوش اون نمی خونی
خدا، تو روز تقسیم
خوشی دنیا به من بد کرد
تموم نامه هامو اون
نخونده خط زد و رد کرد
ببین دنیات چه بی مرد و
پر از مردای نامرده
کی گفته جنست از مرده
اگه گفته غلط کرده
اگر چه سوختم از عشقش
دلم بی کینه و صافه
نگاهش رو نگیر از من
که این در حقم اجحافه
بدونی عاشقت بودم
اگر چه تو نفهمیدی
که من هم لایقت بودم
به تو تبریک میگم تا
بدونی عشق رویا نیست
اگرچه جای عشق پاک
تو این دو روز دنیا نیست
اگرچه تو فنا کردی
همه عمر و جوونیمو
چشاتو بستی و دادی
به غم اسم و نشونیموولی من روز و شب دارم
برا خوشبختیت ای عشقم
دعا میخونم و میخوام
ببینم اینو با چشمم
مبارک باشه شادیهات
مبارک باشه پیوندتالهی گم نشه هرگز
تو ذهن آینه لبخندتبه تو تبریک میگم تا
بدونی عاشقت بودم
بدونی عاشقت هستم
بدونی عاشقت موندم
به تنت گلاب نزن
تو خودت اصل گلی
نازنین و خوشگلی
حاجت سرمه نداری
نکنه روی موهات
رنگ مصنوعی بزاری
ماه من
از پشت ابر
یه سره طلوع نکن
دلو زیر و رو نکن
میترسم که رقبام
به تو چشمک بزنن
دزدای بی همه چیز
تو رو ازم تک بزنن
ماه من
یه امشبو
بزا پیشت بمونم
میخوام واسه ی چشات
یه دو بیتی بخونم
ماه من
بسه دیگه
اینقده عشوه نکن
من فقیر و بیکسم
واسه موندنم دیگه
طلب رشوه نکن
ماه من
سرخاب نزن
یه سره طلوع نکن
دلو زیر ورو نکن
عروسک خیمه شبی
با دس می چرخونن تو رو
از چند تا بند آویزونی
چه خوب می رقصونن تو رو
به مچ دسات ، یه نخه
به مچ پاهات، یه نخه
اجازه حتی نداری
بگی چی خوبه چی اخه
میگن برو ، باید بری
میگن بمون ، باید نری
از نقش خوب به نقش بد
از نقش بد به نقش خوب
یه عمره که مسافری
یه روز میگن قاتل بشی
یه روز میخوان عاقل بشی
اگه که بازی نکنی
می زارنت کنار تو رو
اونقده تا باطل بشی
بیچاره تو، تو زندگی
گرمی خوابو ، ندیدی
غوطه وری توی سراب
معنی آبو ،ندیدی
بیچاره زندگی برات
فقط یه جور بازی بوده
گریه و لبخندت فقط
یه جور خیالسازی بوده
عروسک خیمه شبی
با دس می چرخونن تو رو
از چند تا بند آویزونی
چه خوب می رقصونن تو رو
به مچ دسات یه نخه
به مچ پاهات یه نخه
اجازه حتی نداری
بگی چی خوبه چی اخه
یه الهه یه فرشته
که روی بالش نوشته
بچه ی ناف بهشته
خدا اونو ،واسه ی من
با اسانس گل سرشته
عشقشو مثل رگ و خون
توی کالبدم گذاشته
اون که از جنس بهاره
تو بهاران خونه داره
عطر و بوی مهربونی
از نگاه اون می باره
دل عاشق و دیوونه
تا ابد به یاد اونه
واسه چشمای نجیبش
غزل وترانه خونه
آهای که می خندی به من
الهی که در د دلم نصیب اون دلت بشه
الهی از مهر و وفا جدایی حاصلت بشه
الهی عاشق بشی و یاری پر از رنگ و ریا
نصیب قلب سنگت و چشای خوشگلت بشه
آهای که می خندی به من
الهی تو خماریه چشای یارت بمونی
از صب تا شب از شب تا صب
تو حسرت خنده ی اون
بشی مث دیوونه ها
مث قناری بخونی
تو بی قراری بخونی
آهای که می خندی به من
الهی مثل من بشی
اسیر درد و غم بشی
تو آتیش عشق بسوزی
بلکه تو هم آدم بشی
آهای که می خندی به من
آهای که می خندی به من
آهای که می خندی به من
تقدیرمو رقم نزن
با یه نگاه بی نصیب
اسم منو قلم نزن
از رو تن درخت سیب
یأس من از نگاه تو
سرشار امید هنوز
نرو منو رها نکن
تو روزگار بی حبیب
تو مریم مقدس
دل مسیح عاشقی
دل مسیح عاشقو
نده به بالای صلیب